footer

سخنی با برادر

93/7/22 10:58 صبح نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

سخنی با برادر!


برادرم! آن زمان‏ ها که چریکی بودی برای خودت.


آن زمان‏ ها که خودت را قطره ‏ای از دریای بسیجیان خمینی کبیر می‏ دانستی!


من هنوز به دنیا نیامده بودم!


اولین تصویرم از تو، تصویر نقاشی شده ‏ات بر روی دیوار خانه پدری‏ مان بود!


برادرم! از همان روزها بود که محبت برادری‏ ات در وجودم جوانه زد!


چند صباحی دیگر! وقتی دریافتم بر حسب اتفاق، روز تولدمان هم، در یک تاریخ است؛ دیگر بخشی جدایی


ناپذیر از روحم شدی!

هرگاه پی می‏ بردم، پدر و مادر از زینتی که بدان‏ها بخشیده‏ ای وجودشان سرشار از عزت است، معنای عزتمندی


را با تمام وجود احساس می‏ نمودم!


حالا، هر وقت دلتنگ می‏ شوم، پنج شنبه، در قطعه شهدا، روحم را صیقل می‏ دهم و غرق در عطر وجود شهدا،


افتخار می ‏کنم به عزتی که به خانواده ما بخشیده ‏ای!