footer

کاش بودی برادر آر پی جی زن....

93/6/10 4:8 عصر نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته: خاطره

 

جواد داداش

وقتی آرپی جی زن بوذ

حالا نیست

از بس کهشهید شده!

کاش بودی برادر...

و می دیدی

مفت خور های انقلاب

جناح ساخته اند...

با هم آهنگی هم

با تراکم بالا

یکی راست

یکی چپ

و سفره باز کرده اند

به نام تو

و روی خون تو

دارند

پیکر انقلاب مردمی را

می خورند

می چاپند

و ایضاً

به ریش ات!

می خندند

برادر آرپیجی زن

کاش بودی

و کاخ و خیمه

برخی

انحصار طلبان

اقتدار گرایان

پدر خوانده ها

زالو صفت ها

نان به نرخ روز خورها

و آن دسته از

سینه چاکان دروغین ولایت فقیه

حزب اللهی نماها

متحجران

عالمان بی عمل

و ...نقطه چین های دیگر را

با شلیک آرپیجی ات

ویران می کردی

...کاش بودی عشق 24 ساله من

 

 

 

 شهید جواد شاعری و همرزمانش

 

 

پانوشت : آبادان ایستگاه ذوالفقاری، هتل کاروانسرا.... 

ایستاده از سمت راست محمد رضا واحدی سمت چپ منوچهر زینتی فر

نشسته : سمت راست شهید جواد شاعری و شهید امیر فرخ بلاغی مهر ماه 1360