کاش بودی برادر آر پی جی زن....
جواد داداش وقتی آرپی جی زن بوذ حالا نیست از بس کهشهید شده! کاش بودی برادر... و می دیدی مفت خور های انقلاب جناح ساخته اند... با هم آهنگی هم با تراکم بالا یکی راست یکی چپ و سفره باز کرده اند به نام تو و روی خون تو دارند پیکر انقلاب مردمی را می خورند می چاپند و ایضاً به ریش ات! می خندند برادر آرپیجی زن کاش بودی و کاخ و خیمه برخی انحصار طلبان اقتدار گرایان پدر خوانده ها زالو صفت ها نان به نرخ روز خورها و آن دسته از سینه چاکان دروغین ولایت فقیه حزب اللهی نماها متحجران عالمان بی عمل و ...نقطه چین های دیگر را با شلیک آرپیجی ات ویران می کردی ...کاش بودی عشق 24 ساله من
پانوشت : آبادان ایستگاه ذوالفقاری، هتل کاروانسرا.... ایستاده از سمت راست محمد رضا واحدی سمت چپ منوچهر زینتی فر نشسته : سمت راست شهید جواد شاعری و شهید امیر فرخ بلاغی مهر ماه 1360 |