footer

مادر. . .عشق

91/4/25 11:22 صبح نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

دانه دانه برایم

دانه می کنی انار را . . .

با دستانی لرزان با شور وشوقی وصف نشدنی

این محیت های بی دریغ تو مادر

مرا از پا در آورده

مهربانی چشمانت دلم را یه زانو در آورده

رویای کودکی های من . . .

مادر صبر واستقامت من . . .

این روز ها به امید حضورت روزگار می گذرانم

تمام دنیا را هم اگر بگردم چون تو برایم تکرار نمی شود

این روزها تمام شادی و غصه دلم تو هستی

1)مرا تلنگر یادت بس

تا نیلبکی از آن ساقه بردارم

وبه بیابان ها بزنم

2) وقتی که از تو می نویسم

تمام کلمات از من فرار می کنند

هیچ کس تاب وصف تو را ندار

3) همیشه بوده ای بی دریغ . . .

4) تو که آهسته می خوانی قنوتت را

میان رینای سبز دستانت دعایم کن

ئعایم کن

5)این نوشته پایان گرفت

اما . . .

6) اما . . . تو انتها نداری

7) one person you may be the worled

8) باز هم به عشق امام رضا با شماره 8 تمام کردم

دوستت دارم