footer

می خوانم ربنا افرغ علینا صبرا

91/3/13 1:8 صبح نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

بعضی دردها مُسکن می‏خواهند. بعضی دردها درمان. بعضی دردها را نمی‏ شود کاری کرد، اما بعضی را اگر به موقع به فکر درمانش بیفتی راه درمان دارد، یا لااقل در دراز مدت درمان می‏شود.

* درد هم مثل هر چیز دیگری جنس های مختلفی دارد: دردهای موضعی، درد پا، درد چشم و... اما بعضی دردها فرق می‏کند: درد دل، درد عشق، درد...

ادامه...



میان ربنای سبز دستانت دعایم کن مادر

91/3/13 1:7 صبح نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

دانه دانه برایم

دانه می کنی انار را . . .

با دستانی لرزان با شور وشوقی وصف نشدنی

این محیت های بی دریغ تو مادر

مرا از پا در آورده

ادامه...



از هر طرف بخوانی درد دارد

91/3/13 1:5 صبح نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

نمی دونم چرا توبه گرگ مرگه

گرگ، خودش یعنی گرگ

اما ما که قرار بود انسان باشیم

خلیفه الله باشیم

الان چی هستیم؟؟؟

(انی جاعل فی الارض خلیفه . . .)

توبه ما چیه؟؟!!!!!

این رو  هم از هر طرف بخونی درد داره!!!!!!!

نظر شما چیه؟؟؟؟/



میخواهم به کودکی ام برگردم

91/3/12 11:54 صبح نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

حرم امام رضا(ع)

این مطلب رو سال 1386 تو نشریه داخلی کانونمون نوشتم تولد امام رضا نزدیک بود و گفتم خالی از لطف نیست 

1) پاییز است؛ هیچ چیز از تاریخ نمی‏دانم، تنها می‏دانم کمی هوا سرد شده و من هم سوادی برای خواندن تابلوهای عجیب و غریب فرودگاه ندارم. فقط می‏دانم مادرم به حرمش می‏رود و من که هی در دلم نق می‏زنم. من که کنجکاو شده‏ بودم حرمش را ببینم، در خلوت گریه کردم.

ادامه...



شهید فرخ بلاغی وشهید شاعری

91/3/12 11:54 صبح نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

خاطره ای از شهید فرخ بلاغی درباره شهید شاعری (از همرزمان شهید شاعری و شهید فرخ بلاغی )نقل شده.

اتفاق

از منطقه برمیگشتیم با چنتا تا اتومبیل جنگی. روزگار خوشی بود. جنگ با تمام سختی هاش دوران خوبی بود. داخل ماشین با هم شوخی میکردیم  جواد یه مرمی فشنگ  برداشته بود و مثل یه گردن بند با یه زنجیر دور گردنش انداخته بود توی ماشین داشت بایکی از بچه ها کشتی میگرفت و

ادامه...



طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز