91/6/31 10:13 صبح نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

در 20 آذر ماه 1360 عملیات «مطلعالفجر» در جبهه میانی «گیلانغرب» و «شیاکوه» به منظور آزادسازی ارتفاعات غرب گیلانغرب به مدت 17 روز با رمز «یا مهدی (عج) ادرکنی» انجام گرفت. در این عملیات که تا 6 دیماه همان سال ادامه یافت، نیروهای خودی در ارزشگذاری 3 جبهه مانند دشمن اولویت اول را برای جبهه جنوبی قائل بودند و جبهههای میانی و شمالی در رتبه دوم و سوم قرار داشت. به همین دلیل فرماندهی نیروی خودی در جبهه جنوبی تمرکز یافته بود و جبهه میانی عمدتاً با اتکای به توان تقویت شده سپاه منطقه 7 و قرارگاه ارتش در غرب کشور اداره میشد. به عبارت دیگر، اگر چه 2 عملیات «مطلعالفجر» و «محمد رسولالله(ص)» از سلسله عملیاتهای دوره آزادسازی شناخته میشود اما توانی که در این عملیاتها به کار گرفته شد، همچون عملیاتهای جبهه جنوب نبود. عملیات مطلعالفجر که به فرماندهی مشترک سپاه و ارتش انجام شد، ارتفاعات «شیاکوه» و «برآفتاب» به تصرف خودی درآمد، اما پاتکهای سنگین و متوالی دشمن از یک سو و عدم امکان پشتیبانی از نیروها به سبب دوری مسافت خط مقدم با عقبه از سوی دیگر، موجب شد با وجود 17 روز مقاومت، قلههای آزاد شده بار دیگر به تصرف دشمن درآمد. به گزارش توانا، در این عملیات مداحی دلسوخته، معلمی فداکار، کشتیگیری قهرمان و فرمانده پرتلاش گروه چریکی شهید اندرزگو در غرب کشور، شهید مفقود «ابراهیم هادی» شجاعانه با حرکت به سمت دشمن اذان صبح سرداد که قلب دشمن را بلرزه درآورد. 18 نفر از نیروهای عراقی با شنیدن صوت دلنشین اذان این شهید والامقام خود را تسلیم سپاه اسلام کردند و جالب آنکه همه آنها در شلمچه به شهادت رسیدند. عملیات «مطلعالفجر» شاهد به خون نشستن پیکر شهید «غلامعلی پیچک» فرمانده محور تنگه کورک نیز بود
|
91/6/23 2:55 عصر نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

«چهار خصوصیّت پیامبر(ص) در یک آیه»
«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ (128ـ توبه)» هر آینه پیامبری از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج می دهد بر او گران می اید، سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است. 1. از جنس خود مردم(رسول من انفسکم) 2. رنج و ناراحتی مردم بر او سخت ناراحت کننده است.( عزیز علیه ما عنتتم) 3. علاقمند به مردم ( حریص علیکم) 4. رئوف و مهربان نسبت به مؤمنان. ( بالمؤمنین روف رحیم
ادامه...
|
91/6/12 1:34 عصر نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

تصاویری از شهدای شاخص دفاع مقدس جمع اوری شده که شما می تونید اون رو در وبتون قرار بدهید و به طور تصادفی عکس های شهدا در وب شما به نمایش درآید


|
91/6/12 12:52 عصر نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

ظاهراً پای راست حاج محسن به خاطر جراحت های قبلی خم نمی شد؛ به همین دلیل بود که نمی توانست راحت هر دو پایش را خم کند و بنشیند زمین. عادتش این بود، از کمر که دولا می شد، انگشتانش را باز می کرد و می برد لای شاخک های مین و المری. همه می دانستیم که الان حاجی چه می گوید:
ادامه...
|
91/6/12 12:39 عصر نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:
آن روز من در حسینیه گردان تخریب نشسته بودم. نماز جماعت تمام شده و همه رفته بودند. تو حال خودم بودم و داشتم با تسبیح ذکر می گفتم که متوجه شدم کسی بغل دستم نشست. خب اهمیتی ندادم. حتماً یکی از بچه های گردان بوده که به نماز جماعت نرسیده، حالا آمده نمازش را بخواند. توی حال خودم بودم که احساس کردم کسی از پشت زد روی شانه ام. برگشتم و نگاه کردم ولی کسی نبود. متوجه شدم آن که بغل دستم نشسته، زد زیر خنده. جا خوردم. ولی اهمیتی ندادم. گذاشتم به این حساب که از نیروهای جدید است و این طوری می خواهد باب دوستی را باز کند
ادامه...
|
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز