footer

وصیت نامه شهید شاعری

90/11/14 12:15 صبح نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

29/9/1365

باسلام خدمت امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی بت شکن و کلیه امت شهید پرور وغیور ایران.

کلام خود را با نام خدا آغاز می کنم، به نام آن خدایی که حسین سرش را در راه او داد واصحابش نیز در راه آن به چه مصائبی گرفتار شدند؛ که همه اش برای رضایت و خشنودی او بود.

اولین سخنی که در هنگام وصیت در زبانم جاری است همان است که در کودکی و در بدو تولد بر گوشم نواخنه شد.

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله واشهد ان علی ولی الله

بارخدایا این بنده حقیر شهادت می دهم که جز خدای واحد هیچ معبودی در جهان نیست ومحمد رسول وفرستاده اووعلی {ع} نیز به امر ولایت از سوی خدا منصوب شود.

اینجانب جواد شاعری فرزند ذوالفعلی به شماره شناسنامه 1673 متولد تهران باعقلی سالم مبنی بر اینکه هر مسلمان باید وصیت نامه ای داشته باشد تا مطالب و گفته های خود را به دیگران بازگو نماید تا شاید عبرتی باشد برای دیگران.

این حقیر خود را لایق آن نمی دانم به ملتی که وظیفه خود را پس از گذشت شش یا هفت سال جنگ و گذشت انقلاب به خوبی انجام داده است وصیت و نصیحتی بکنم ولی از آنجا که هرکس از برای خود احساس وظیفه ای دارد که آن را باید انجام دهد ومن نیز به نوبه خود سهمی کوچک در این سهم عظیم دارم ولازم دیدم که مطالبم را از باب یادآوری بیان نمایم زیرا خود هنوز احتیاج به پند و نصیحت دارم.

ای امت دلاور وقهرمان از زمانی که انقلاب شروع شد . به واسطه ی خون شهیدان شهر به شهر رسید همگی دارای وحدت کلمه بودید وهمراه رهبر انقلاب دوش به دوش اقشار ملت به مبارزه علیه دشمنان اسلام و منافقین پرداختید اکنون این مهم را فراموش نکنید که جنگ به اتمام نرسیده ودشمن در کمین است و در انتظار کوچکترین فرصتی است تا بر علیه شما امت مسلمان توطیه چیده و در میان شما تفرقه و نفاق بیافکند وزنجیر اتحاد شما را از هم بپاشد تا بتوانند بر شما احاطه پیدا کنند وتسلط داشته باشند.

پس ای مردم رهبر را فراموش نکنید به سخنانش بیشتر دقت کنید که به حق نایب بر حق امام زمان است. در سختی ها تحمل داشته باشید که پس از هر سختی آسانی است واین را یقین دارم که شما با توکل بر خدا به این امر بزرگ دست خواهید یافت.

واما ای مادر مهربانم ای که در تمام سختی های زندگی ام غم خوارم بودی و رنجهای زندگی ام را در طول عمر به جان خریدی تمام درد های خود را به درون ریختی تا زندگی آسانی را در پیش گیرم اکنون پس از گذشت 24سال فرزند حقیرت این افتخار را پیدا کرده تا بتواند در جبهه های حق علیه باطل حضور بیابد تا در رکاب فرزند حسین، خمینی، روح خدا، به عشق شهادت وستیز با دشمن جان بر جانان تسلیم کند.

اکنون جوان تو یکی از علی اکبر هایی ست که در جوار راهیان عشق به کربلا، به شرف دیدار مولایش عزم میدان نبرد کرده. تو نیز همچون زینب کبری و ام لیلا صابر در غم ها باش، تا سودی نیز نصیب تو گردد، تا در روز قیامت در پیش بانوحضرت زهرا سلام الله رو سفید باشی وبا افتخار و سربلندی در آنجا حضور داشته باشی وهمچون مادران دیگر شهدا عرض ادب کنی و بگویی ای بانوی بزرگ اسلام؛ ای دخت رسول خدا هدیه فرزندت را قبول بفرما.

مادرم در نماز ها و دعا ها امام را فراموش مکن.

به برادرانم وصیت میکنم که راه حسین{ع} را در پیش گیرند همان راهی که شهدای قبل آنرا ادامه دادند وپایدارش کردند. در مساجد شرکت کنید که دست خدا با جماعت است وآنان را در مشکلاتشان یاری می کند.

خواهرانم شما هم به گونه ای باشید که در پیش زینب(سلا الله) روسفید باشید. مهم ترین سنگر شما که همان حجاب است آن را حفظ نمایید؛ وپس از رعایت حال خود دیگران را هم امر به معروف کنید.

ختم مرا در مسجد حمزه سیدالشهدا(ع) برگزار نمایید و اگر برنامه ای بود با برادران بسیج پایگاه و آقا جواد در میان بگذارید تا کار ما روی نظر آن ها پیش برود. مقداری نیز پول دارم که شما می توانید آن را در راه خیر استفاده کنید. تا چیزی مادی از ما در این دنیا باقی نماند. تا بتوانم بارم را سبک تر ببندم و سبکبال پرواز کنیم.

به مادرم بگویید اشک بابت مرگ فرزند خود نریزد چرا که هدیه ای که به بزرگواری تقدیم می کنند با گریه همراه نیست. بلکه با شادی و شعف است.

در آخر از همه شما التماس دعا دارم واز خدای رحمان می خواهم مرا جز بندگان آمرزیده اش قراز دهد و مرا از محبت ولطفش بی نصیب نگرداند

29/9/1365