footer

نامه شهیدمحمدحسین تجلی به خانواده خود

91/1/22 9:34 صبح نظر()/نوشته شده توسط شهیدشاعری/دسته:

بخدمت خانواده عزیز
باز در سفری دیگر بدون اطلاع اقدام نمودم ، شاید در سایر مراحل زندگی سعی کرده ام که دروغ نگویم ولی در این مسئله خاص نمی توانستم اینگونه عمل کنم .
به هر حال عذر می خواهم انشاءالله که مرا می بخشید .هر چه سعی کردم نتوانستم در این موقعیت درس بخوانم . هرچه هست من براین راه معتقدم و احتمالاً شما نیز این حقیقت را به من میدهید که در هر موقعیتی خودم راه خودم را انتخاب کنم ومطمئنید که هیچ کاری را حتی درس خواندن را از روی هوی وهوس انجام نمی دهم . هر کدام از ما مستقلاً ومنفرداً در پیشگاه خدا مسئولیم و پاسخگوی اعمال خود خواهیم بود . من از ابتدا دراین راه بوده ام وباید هم اکنون نیز آنرا ادامه دهم وبرایم هم مهم نیست که مردم درباره ام چه بگویند . من می خواهم به قل الله ثم ذرهم عمل کنم از پدر بزرگوارم می خواهم که در حق فرزند خود دعای خیر کند .
ونیز مطمئنم که با توجه به عمر کوتاه انسان شایسته نیست که درراه خیر گام برداریم . هم شما با ایستادگی تان وهم من با حرکتم در راه او گام خواهیم برداشت انشاءا... .
وقتی که درس می خواندم بخاطر رضای خدا بود شاید در عمل چنان نباشم ولی نیتم چنین است . وهم اکنون نیز که به سفر می روم فقط اورا در خاطر دارم . احساس مسئولیت محرک این سفر است . مسئولیت انسان در اینکه راه خود را بشناسد وبدان عمل کند با این حال کار خود را به خدا وا می گذارم (افوض امری الی ا...) که سرلوحه اعمال اینست ، شما نیز همه را وخودتان را بخدا بسپارید ، احساس یاس ودلتنگی ونگران بودن در شان انسان نیست ناراحتی برای یکدوره کوتاهی به نام عمر سزاوار انسان متعالی که خدا از روح خود در آن دمیده نمی باشد ، قوی ومطمئن ، صبور وبا عزمی راسخ وایستاده چون کوهی بمانید واین امر را بوسیله عبادت می توان بدست آورد . با این روحیه عظیم منتظر بازگشت پیروزمندانه فرزندانتان باشید. 
والسلام 
حسین 21 دی ماه 65